@@فقط عاشق اونم@@

  • ۰
  • ۰

قصه اشنایی

حالاکه رفت میخوام قصه اشناییمونو تاامروز بنویسم تا همیشه بااین قصه ها زندگی کنم.ماه رمضون بود ماقراربودبریم رشت امانه اونشب چون اونشب مراسم چهلم شوهرعمه بابانبود اماچون روزش باباحسین و زده بود سرحسین شکسته بود گفت امشب برین ک ازم سوال و جواب نکنن انگارزمین وزمان دست ب دست هم داده بود تا ماباهم اشناشیم رفتیم ترمینال هنوزافطارهم نخورده بودیم فکرکردیم ماشین داره میاد اما ماشین تا دوساعت بعد هم نیومد ما افطارو توماشین خوردیم بعد من خوابیدم تو ماشین اماسقف ماشین ازش اب میریخت که گفتن برین صندلی عقب تربشینین ماهم رفتیم من بازم خوابیدم که عشقم سوارشد خواب بودم ماشین ایستادومن بیدارشدم دیدم باز داره ازسقف بارون میادتو کولرهم روشن بود یکم غرزدم بعد به شوفرگفتم میشه کولرو خاموش کنید هی گفت باشه خاموش نکرد بعد یک بویی بلند شد برگشتم سمتش گفتم شمایک بویی حس نمیکنی هندزفری توگوشش بودبلندگفته بلهههههه منم ترسیدم اروم گفتم شمایک بویی حس نمیکنی اونم زورش به بغل دستیش رسیدو گفت داداش بوی تنت داره خفم میکنه جاتو عوض کن جاشو بایک پسره عوض کرددوباره ماشین ایستاد اونم رفت پایین منم داشتم بیرونو نگاه میکردم یکدفعه چشمم بهش افتاد اماجلب سریع ازجلوچشمم رفت منم باچشم دنبالش گشتم پیداش نکردم که بعد سوارشدبعد صندلی جلوی ما دوتا مرد بی ادب نشسته بودن فیلم بدگذاشته بودن منم به مامانم گفتم ببین چ بی ادبن محسن ازپشت صداموشنید به شوفرگفتی به اونابگوحواسشونوجمع کنن.کولرهنوزروشن بود منم داشتم میلرزیدم که محسن ازکولش یک تیشرت دراوردگذاشت توکولر بعدگفت شدم دهقان فداکار گفتم نه شماپتروسی گفت نه اگه پتروس باشم باید تاصبح انگشتموبذارم تو سوراخ اب نیاد من خندم گرفت انگار یکی کوبیدتو قلبم گفت عشقتوپیداکردی اما خب چی میگفتم بهش سرمو گذاشتم رو شیشه که بخوابم دیدم پرده داره تکون میخوره برگشتم دیدم محسن داره تکون میده که نخوابم بهش خندیدم باز برگشتم سرموگذاشتم رو شیشه باز کارشوتکرارکردبازبرگشتم ک قلب کشیدروشیشه منم روقلبش خط کشیدم خلاصه بعد چند دقیقه دستموگرفت و شماره داد صبح شده بود باید پیاده می شدیم دلم نمی خواست ازش جداشم امامجبور بودم 

  • ۹۵/۰۲/۲۸
  • khanome ashegh

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی