روزگارا:
تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
گرچه دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد...!..
اینم از عاشقی دونفر که راحت تمام شد ورفت خداکتابشو بست داستانت قشنگ بود روزگار فقط من خوابم نبرد میشه داستان تا اخر عمرم ادامه پیدا کنه اخه داستانت قشنگ بودمیشه نبندی کتاب داستانتو بازم برام داستانو بخونی میشه داستانو بیشتر کش بدی تا من به خواب عمیق فرو برم درسته خیلی خستم اما داستانت انقد زیباست که دلم نمیاد بخوابم پس توام ادامش بده نبند کتاب سحرامیزتو فقط نذار اخر داستانت به جدایی ختم شه میشه اینکارو بکنی میشه یکبارم شده تو به دخترک داستانت رحم کنی و باهاش مهربون باشی اخرداستانش شیرین تمام بشه اخه دخترک داستانت خیلی تنهاست و هیچکسو نداره پس بهش رحم کن و کمکش کن
- ۹۵/۰۲/۲۰